آسمان آبی

فریاد من از غم عشق نیست...

 و عجب دنیایی دارند...

ساعتی خنده...

ساعتی گریه...

ساعتی خیره به دور دست....

گاهی صحبت با گل یاسی.

گاهی نشستن پای صحبت محبوبه...

گاهی شمردن تپش قلب زمین...

گاهی در شوق پرواز..

چه عجیب دنیایی دارند..

دیوانگان!!!!


سلام نمیکنم

شاید هر روز به امیدی همین سلام نکرده

ببینمت.......

اینجا آسمان رویای من است.گاهی ابری.گاهی بارونی.گاهی صاف صاف و گاهی .......

شاید این همان دفتر خاطرات من است.نمیدانم....




نوشته شده در 20 شهريور 1398برچسب:وبلاگ,آسمون آبی,عشق,اشک,لبخند,سخن نخست,شعر,دل نوشته,ادبیات,ساعت 21:50 توسط محسن| |


Power By: LoxBlog.Com