آسمان آبی

فریاد من از غم عشق نیست...

باران که بیاید همه شاعر میشوند

.
نمیدانم

.
شاید مرثیه ها درباران متولد میشوند...

.
شاید..

.
موسیقی عشق فی البداهه میگوید

.
کاش تو هم شاعر بشوی........

نوشته شده در چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:باران,عشق,مرثیه,بدیهه,فی البداهه,ساعت 17:13 توسط محسن| |

گفت:"چه رنگی؟"

آسمان بارید

نگاهش نکردم

گفت

چه رنگی؟

بادی وزید

هیچ نگفتم

گفت

چه رنگی؟

درختان چرخیدند

قلبها تپیدند

سر بر نیاوردم

...

کبوتر ها پریدند

خواستم سر بالا کنم

بگویم به رنگ دل تو

..

رفته بود...

ابر ها باریدند....

نوشته شده در سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:بارید,باران,آسمان,ساعت 18:31 توسط محسن| |


Power By: LoxBlog.Com